بازدید امروز : 1
بازدید دیروز : 14
کل بازدید : 349102
کل یادداشتها ها : 64
2- کینه توزى و انتقام جویى اعراب و قریش: این انگیزه ریشهاش به جنگهاى صدر اسلام بر مىگردد. امام على(ع) در دفاع از پیامبر اسلام(ص) و برداشتن موانع تبلیغ و نشر اسلام، تعدادى از سران شرک و کفر را به هلاکت رساند. از این رو بسیارى از اعراب و قریشیانى که در جنگها از نزدیکان خویش، کسانى را از دست داده بودند، کینه حضرت را به دل گرفتند. آنان این کینه را پنهان نمىکردند، بلکه در محافل و مجالس ابراز مىکردند و پیوسته در صدد انتقام جویى از حضرت بودند. این واقعیت در قسمت هایى از دعاى ندبه آمده است: در راه خدا خونهاى سران و گردن کشان عرب را به خاک ریخت و شجاعان شان را به قتل رساند و سرکشان آنها را مطیع ساخت (در نتیجه) دلهاى آنان را نسبت به خود پر از حقد و کینه از واقعه جنگهاى بدر و خیبر و حنین و غیر آنها ساخت.(1)
ابن ابى الحدید معتزلى درباره کینه توزى قریشیان نسبت به حضرت على(ع) مىگوید: تجربه ثابت کرده که گذشت زمان موجب فراموشى کنیهها و خاموشى آتش حسد و سردى دلهاى پرکینه مىشود، ولى بر خلاف انتظار روحیه مخالفان على پس از گذشت ربع قرن (25 سال) عوض نشد و عداوت و کینهاى که از دوران پیامبر(ص) نسبت به على(ع) داشتند، کاهش نیافت و حتى فرزندان قریش و نوباوگان و جوانان آنان که شاهد حوادث خونین معرکههاى اسلام نبودهاند و قهرمانىهاى امام(ع) را در جنگهاى بدر و أحد و... بر ضد قریش ندیده بودند، بسان نیاکان خود سرسختانه با على(ع) عداوت ورزیدند و کینه او را در دل داشتند.(2)
3- دنیاطلبى: عدهاى با توجه به شناختى که از امیر مؤمنان على(ع) داشتند، به خوبى مىدانستند که اگر حکومت به دست حضرت بیفتد و امام قدرت اجرایى پیدا کند، اجازه دنیاطلبى و تعدّى به بیت المال را به آنان نمىدهد. این قبیل افراد مىدانستند تاب تحمّل عدل علوى را ندارند.
عدالت و دادگرى و سختگیرى و تقید کامل امام(ع) به رعایت اصول از عصر رسالت زبانزد خاص و عام بود.
در مواقع مختلف در زمان پیامبر، سختگیرى حضرت على(ع) را در موضوع عدالت و بیت المال دیده بودند. مثلاً در جریان غنیمت یا جزیهاى که از یمن به دست آوردند، حضرت على(ع) متوجه شد که فرماندهان آن را بین سربازان تقسیم کردهاند، حضرت با شدت با آنها برخورد نمود و از همه سربازان و افسران پس گرفت. مسلمانان پیش پیامبر(ص) شکایت از حضرت على(ع) کردند، پیامبر در جوابشان فرمود: از بدگویى درباره على دست بردارید که او در اجراى دستور خدا بسیار دقیق و سخت گیر است و هرگز در زندگى او تملّق و مداهنه وجود ندارد.(3)
4- عدم رشد سیاسى: غاصبان خلافت بازیگران سیاست، آگاهانه - چنان که على(ع) در خطبه شقشقیه مىفرماید: ابوبکر با این که شایستگى و افضیلت مرا مىدانست، غصب خلافت نمود- امامت را از مسیر حقیقى خود منحرف نمودند و توده مردم هم به لحاظ عدم رشد سیاسى و عدم درک صحیح از این که انحراف در مسئله امامت و رهبرى امت اسلام چه مصایبى به بار مىآورد، دنبال غاصبان خلافت را گرفتند. نه به توصیه و سفارش پیامبر اسلام(ص) عمل کردند و نه به دعوت على(ع) پاسخ مثبت دادند.
آنها تصور مىکردند مسئله خلافت و امامت بر جامعه اهمیت چندانى ندارد که آیا حضرت على(ع) به دست گیرد یا کسانى مانند ابوبکر و عمر (که از کهنسالان و پدر خانم پیامبر و از اوّلین مسلمانان بودند).
اگر جریان سقیفه و اتفاقاتى را که در آن جا اتفاق افتاد و نحوه انتخاب ابوبکر را مرور کنیم، مىبینیم به صورت برنامه طراحى شده، این مسئله اتفاق مىافتد و مسلمانانى که در آن جا حضور دارند، براى این که عقب نیفتند، زود تصمیم گرفته و بیعت مىکنند.
نتیجه این که این عوامل چهارگانه باعث شد که به دستور رسول گرامى اسلام(ص) در مورد جانشینى و خلافت على(ع) عمل نکردند. نه تنها با حضرت بیعت نکردند، بلکه به زور شمشیر از حضرت براى خلیفه اوّل بیعت گرفته شد.(4)
پینوشتها:
2. مفاتیح الجنان، دعاى ندبه.
3. ابن ابى الحدید، شرح نهج البلاغه، ج 11، ص 144، ذیل خطبه 211.
3. جعفر سبحانى، فروغ ولایت، ص 114.
4. برای اطلاع از تفصیل جریان سقیفه و وقایع بعد از آن با تحلیلی مستند، مراجعه کنید به کتاب پیشوایی از نظر اسلام، نگارش آیت الله جعفر سبحانی .