بازدید امروز : 19
بازدید دیروز : 5
کل بازدید : 350669
کل یادداشتها ها : 64
از تعبیرات مختلف قرآن به خوبی استفاده میشود که باغهای بهشتی متعدد و گوناگون و دارای درجات است و درجات و مقامات آن به تعداد مراتب و مقامات بهشتیان است. هر گروهی از آنها طبق شایستگیهایی که دارند در باغهای بهشتی مسکن میگزینند.
مثلا پیامبر(ص) در تفسیر آیات سوره (الرحمن) میفرماید: "جنتان من ذهب للمقربین و جنتان من ورق لاصحاب البمین؛ دو باغ بهشتی از طلا برای مقربان درگاه الهی و دو باغ بهشتی از نقره برای اصحاب یمین است.(1)
درجات بهشت
1 - جنة الخلد: وعده این بهشت به متقین داده شده است. (جنه الخلد التی وعد المتقون).(2)
2 - جنان عدن: بعضی از مفسران گفتهاند جنات عدن، وسط بهشت است که در واقع باغهای بهشتی محسوب میشود اما از بس گسترده است به طوری که هر گوشهای از آن گویی بهشت مستقلی است.
3 - جنة المأوی: جنت المأوی محل پذیرایی بهشتیان است که اعمال صالح انجام دادهاند.
4 - جنات فردوس: شاید بهترین بهشتها باشد، لذا از پیامبر(ص) نقل شده: هنگامی که از خداوند متعال تقاضای بهشت میکنید، فردوس را تقاضا کنید که وسط بهشت و قسمت اعلا و برتر آن است و بر فراز آن عرش خدا است و نهرهای بهشتی از فردوس سرچشمه میگیرد. (3)
در حدیث دیگر از امیر المؤمنین (ع) آمده است: برای هر چیز محل اعلائی است و اعلای بهشت، بهشت فردوس است که برای محمد و آل محمد(ص) است.
از ابن عباس نقل شده که باغهای بهشت هشت عدد است.
جنة المأوی، دار الجلال، دارالقرار، دارالسلام، بهشت عدن، بهشت خلد، بهشت فردوس و بهشت نعیم.(4)
به طور کلی میتوان گفت درجات و مقامات بهشت به اندازه درجات و مقامات بهشتیان است و رتبه و مقام بهشتیان با هم تفاوت دارد.
اما درباره طبقات جهنم از آیات متعدد قرآن استفاده مىشود که طبقات جهنم و ارکان آن متفاوت است. جهنم درهاى متعدد دارد شاید به این صورت باشد وقتى فردى از درى وارد جهنم شد دوباره در دیگرى باز مىشود وارد جهنم بدترى مىشود و همین طور.
قرآن مىفرماید: و سیق الذین کفروا الى جهنم زمرا حتى اذا جائوها فتحت ابوابها.(5) کسانى که کفار شدند و گروه گروه به جهنم رانده مىشوند وقتى به دوزخ مىرسند درهاى آن گشوده مىشود.
ان المنافقین فى الدرک الاسفل من النار و لن تجدلهم نصیرا. (6) منافقان در پایینترین مرحله دوزخ قرار دارند و هرگز یاورى براى آنها نخواهى یافت.
در آیه و انّ جهنم لموعدهم اجمعین لما سبعة ابواب لکلّ باب منهم جزء مقسوم.(7) جهنم میعاد گاه همه آنها است هفت در دارد و برای هر درى گروه معینى از آنها تقسیم شدهاند.
در حدیثى از على(ع) آمده است که فرمود: «آیا مىدانید درهاى دوزخ چگونه است. سپس امام یک دست خود را بر روى دیگر گذارد و آن را گشود (اشاره به این که آنها طبقاتى روى هم دیگر قرار دارند).(8)
در حدیث دیگرى از همان حضرت نقل شده است که بعد از تفسیر درهاى هفتگانه دوزخ به طبقاتى که بعضى بالاى بعض دیگر قرار دارند نامهاى این طبقات را چنین مىشمرد: از همه پایینتر، جهنم و بالاى آن لظى و بالاى آن حطمه و فوق آن سقر و بالاى آن جحیم و فوق آن سعیر و فوق آن هاویه است.(9)
طبقات جهنم یکى از دیگر دردناکتر و گروههایى که وارد آنها مىشوند یکى از دیگرى گنه کار ترند و اعمالى که آنها انجام مىدادهاند یکى از دیگرى بدتر است.
پىنوشتها:
1 - پیام قرآن، ج 6، ص 345، به نقل از تفسیر در المنثور، ج 6، ص 146.
2 - فرقان (25) آیه 15.
3 - همان، ص 351، به نقل از روح المعانی، ج 16، ص 47.
4 - همان، ص 350.
5- زمر (39) آیه 71.
6- نساء (4) 145.
7- حجر (15) آیه 43 و 44.
8- پیام قرآن، ج 6، ص 417، به نقل از در المنثور، ج 4، ص 99.
9- همان، به نقل از نور الثقلین، ج 3، ص 19، حدیث 64.
چند عامل مهم در الگو برداشتن فرزندان تأثیر مستقیم دارد: خانواده، اجتماع و دوست.
سهم عمده و اصلی تربیت کودک در درون خانواده شکل می گیرد. زیرا در بخش ابتدای زندگی و دوران کودکی تقریبا در تمام وقت با خانواده است.
کودکى از حساس ترین و سرنوشت ساز ترین دورة زندگى انسان است. شخصیت انسان و اساس خصوصیتهاى اخلاقى وى در ابتداى کودکی خصوصاً در سنین مقدماتى عمر پىریزى مى شود، علاقة زیاد به یادگیرى و انعطاف پذیرى در مقابل رفتار پدر و مادر و اطرافیان ویژة مرحلة خردسالى و قبل از قدم گذاشتن به دبستان است. به همین دلیل، همة معلومات، عادتها و ویژگىهاى اخلاقى که دراین دوره به دست مى آید، ریشه دار و محکم در روح کودک باقى مى ماند و بناى اصلی شخصیت و چارچوب وجودى او را تشکیل مى دهد و بر همان اساس شخصیتش شکل مى گیرد.
"بنابر تحقیقاتى که به وسیله دانشمندان رفتارشناس صورت گرفته است، بیشتر نابسامانىها و بزهکارىهاى رفتارى در بزرگسالان، نتیجة تربیت غلط و برخورد ناصحیح در دوران اولیه رشد و آغاز سال های زندگى است. در واقع، اساس و پایة اصلى شکلى گیرى شخصیت انسان در دوران هفت سال اوّل زندگى است؛ همان دوران حساسى که کودک در کنار والدین به سر مى برد".(1)
امیرالمؤمنین(ع) به همین نکته تربیتی اشاره دارد که به امام حسن(ع) می فرماید: دل کودک چون زمینى خالى است که هر بذرى در آن پاشیده شود، مى پذیرد، پس من پیش از آن که قلبت سخت و فکرت به امور دیگر مشغول شود، به ادب و تربیت تو مبادرت ورزیدم.(2)
از حکیمی پرسیدند: از چه زمانی تربیت را باید آغاز کرد؟ حکیم گفت: از بیست سال قبل از تولد.(3)
پس به نظر دقیق، تربیت کودک حتی سالها قبل از تولد طفل آغاز می شود، یعنی والدین قبل از فرزند دار شدن، زمینة رشد و هدایت را در خود ایجاد کنند و برای پدر و مادر شدن خود را آماده نمایند.
کودک از رفتار و کردار پدر و مادر و بزرگترها الگو بر مى دارد. افرادى که درون منزل به امور تعبدى و دینی پاى بندند، معمولاً داراى فرزندانى چنین خواهند شد. تربیت فرزند به تکرار نصایح و سماجت در موعظه نیست. هیچ چیز به اندازة عمل کارساز نیست. فرزند وقتى ببیند پدر یا مادرش در منزل بد زبانى مى کند، داراى زبانى تند خواهد شد، پس باید علت بسیارى از ناهنجاری هایى را که در وجود فرزندانمان است، از رفتار و اعمال خود بدانیم. اگر پدر میخواهد فرزندش نماز اوّل وقت را غنیمت بشمرد، نیازى ندارد به این که او را با زور و تهدید وادار به این کار کند. اصلا در این مورد به حرف و موعظه نیازى نیست و بدون آن که چیزى بگوید، خود باید برخیزد و با اعتقاد بر این کار عبادت کند تا ثمرهاش را در وجود فرزند ببیند.
با توجه به مطالب فوق، بخشى از مهم ترین وظایف پدر و مادر نسبت به کودکان چنین است:
1ـ احترام به کودک:
یکى از وظایف مهم والدین، احترام به شخصیت کودک است. رسول اکرم(ص) مى فرماید: "اکرموا اولادکم و أحسنوا آدابهم؛ به فرزندانتان احترام کنید وبا آداب و روشن پسندیده با آنها معاشرت نمایید".(4)
کودکانى که در دوران قبل از دبستان از امنیت و محبت کافى برخوردار نمى شوند، آسیبهایى بر آن ها وارد مى شود که به ندرت در دورههاى بعد قابل جبران است.
2ـ توجه به استقلال طلبى کودکان:
بذر استقلال طلبى از سالهاى آغازین زندگى کودک شروع به رشد و جوانه زدن مى کند و پدر و مادر زمینه را براى رشد متعادل این میل فراهم آورند و آزادىهاى لازم را به او بدهند. البته این ازادى باید محدود باشد.
روشهاى آزادمنشانه به کودکان و نوجوانان حق انتخاب و گزینش مىدهد و زمینه را براى خلاقیت و شکوفایى استعدادهاى نهفته آنان فراهم مىسازد. کنترل و تذکر بیش از حدّ، تأثیر معکوس داشته و اعتماد به نفس کودک و نوجوان را از بین مىبرد.(5)
3ـ پرورش شخصیت کودکان:
والدین با روش هاى مختلف مى توانند شخصیت کودکان خود را پرورش دهند که مهم ترین آن، سلام کردن و هم بازى شدن با آن ها است. رسول اکرم(ص) مى فرماید: من کان له ولدٌ صبا؛ هر که کودکى دارد، باید خود را تا سر حدّ کودکى تنزل دهد.
دو عامل دیگر تربیت فرزند (دوران مدرسه و اجتماع) چون عامل اوّل قرار دارند، هر چند از اهمیت لازم برخوردارند اما مواظبت اوّلیه، در هوشیارى فرزند تأثیر بسزایى دارد. نیز مواظبت در دورة مدرسه و انتخاب دوستان مناسب و افرادى که صلاحیت اخلاقى بالایى دارند، بر امنیت خاطر می افزاید تا وقتى وارد اجتماع شود، دغدغة خاطرى پیش نیاید.
4- اظهار محبّت:
اولین نیاز روانى کودک و نوجوان مهر و محبت و دوست داشتن آن ها است. هر کودک ونوجوانى براى داشتن احساس امنیت، باید مورد محبت قرار گیرد. ابراز محبت ، موجب دلگرمى و علاقه مندى به شما و زندگى خواهد شد. احساس امنیت در نوجوان سبب مى شود زمینة پیوند شما با او توسعه یابد و در این رابطه رفتارصحیح دینى را بیاموزد. رابطه مهرآمیز همراه با گذشت و مدارا، با همگان و به خصوص با کودکان و نوجوانان قوى ترین و پرجاذبه ترین و سازنده ترین رابطهها است.(6) البته زیاده روی در محبت برای فرزند مضر است.
5- جهت دهى مثبت به احساسات :
کم اهمیت جلوه دادن اشتباهات و تقدیر از رفتاها و کارهاى ارزشى وپسندیدة آنان ، سبب مى شود که آن ها به خود دلگرم شوند، احساس ارزشمندى نمایند. تقویت احساسات وارزش هاى مثبت، یکى از مؤثرترین عوامل براى جهت دهى به گرایشهاى دینى فرزندان محسوب مى شود.
4- درونى کردن ارزش هاى دینى و اخلاقى:
آموزش مفاهیم دینى و یافتن بینش صحیح یک چیز است و پذیرش و عمل کردن به آن چیز دیگر است. باید سعى نمود نوجوان و جوان به صورت خودآگاه عامل به دستورهای اخلاقى ودینى شود و دین باورى و عشق و علاقه به ارزشهاى دینى از درون او بجوشد، در این صورت رفتارهای مذهبی و دینی ، ماندنى و پایدار خواهد شد.(7)
پینوشتها:
1. رضا فرهادیان، والدین و مربیان مسئول، ص 39.
2. نهج البلاغه، نامة 31.
3. دکتر افروز، روان شناسی و تربیت کودکان و نوجوانان، ص 9.
4. نهج الفصاحه ، کلمة 451
5. عبدالعظیم کریمى ، آنچه دربارة کودک و نوجوان باید بدانیم ، ج 7، ص 77.
6. همان، ص 76.
7. همان، ص 87.
بنابر نقل روایات اصحاب و یاران خاص آن حضرت حدود 313 نفر به تعداد یاران رسول خدا(ص ) در غزوه بدر خواهد بود که تعداد آنان از شهرهای مختلف مشخص است و ما بعضی از آنها را ذکر می کنیم : 24 نفر از طالقان ، 18 نفر از قم ، 14 نفر از کوفه ، 12 نفر از هرات ، 12 نفر از مرو، 3 نفر از سجستان ، 3 نفر از رقه ، (نزدیک مرز سوریه و ترکیه است )، 12 نفر از جرجان ، 9 نفر از بیروت، 8 نفر از مدائن ، 8 نفر از نیشابور، 3 نفر از بصره ، 3 نفر از خابور (نزدیک مرز عراق و سوریه در استان حسکه و دیرزور)، 7 نفر از ری ، 7 نفر از طبرستان (مازندران )، 6 نفر از یمن ، 5 نفر از طوس (مشهد)، 3 نفر از دمشق ، 2 نفر از مدینه منوره ، 5 نفر از تفلیس ، 4 نفر از همدان ، 4 نفر از دیلم ، 4 نفر از زنجار، 4 نفر از فسطاط (در کشور عراق )، 2 نفر از سبزوار و بقیه از سایر شهرها و مناطق خواهند بود. در این مورد به کتاب«منتخب التواریخ ، ص 1119» مراجعه کنید. کتاب های دیگر؛ مانند «الزام الناصب» از سوی اهل سنت نیز مطالب فوق را توضیح داده است.
انگیزه یا شور و شوق که موتور حرکت انسان در هر کاری است یا (به قول «آنتونی رابینز» زندگی بخش و نیرو دهنده است و به زندگی معنی میبخشد و هیچ عظمتی بدون عظمت انگیزه به دست نمیآید)(1) در صورتی حاصل میشود که با معرفت و شناخت همراه باشد؛ آثار و فواید آن دانسته شود؛ ابزار انجام کار و توان لازم برای رسیدن به مقصد و قدرت بهرهوری از آن را در خود احساس نماید.
هر چه موضوع و مسئله، از عظمت بیشتری برخوردار باشد و فواید آن زیادتر باشد، انگیزه و اشتیاق فزونی مییابد بنابر این برای ایجاد انگیزه برای تلاوت قرآن باید:
1ـ معانی و مفاهیم بلند قرآن را فهمید.
2ـ معجزات شگفتانگیز قرآن را در رشتههای مختلف علمی، ادبی، عددی، غیبگویی یا پیشگویی (که در کتابهای قرآن پژوهی و علوم قرآنی به آن پرداخته شده) مطالعه نمود.
3ـ از تأثیرات تلاوت قرآن و تدبّر در فهم آن بر تهذیب نفس و نایل گرداندن انسان به مدارج عالی قرب الهی و باغ ملکوت ربوبی است. نیز از تأثیر تهذیب نفس بر فهم و تدبّر در قرآن و شوق تلاوت آن، عارف واصل مرحوم آیت الله بهاءالدینی (ایشان حداقل به قرائت یک جزء قرآن در هر شب مداومت داشتند) میگوید: مراتب فهم کتاب (خدا) به حسب مراتب تکامل انسان، به تقوا و سیر الی الله و مراتب تهذیب و مراتب کمال عقلی است. و اگر کسی بخواهد با قرآن آشنا شود، باید مرد خدا شود. کسی که مرد خدا نشده ممکن است با ترجمه و مفاهیمی آشنا شود، ولی تا وقتی که انسان حرکت الی الله نداشته باشد، یا آن حقیقتی که حقیقت مطلوب است، آشنا نمیشود.(2)
4ـ همنشین شدن و شرکت کردن در جلسات کسانی که با قرآن مأنوس هستند و از اقیانوس معارف قرآن لب تر کردهاند و لذت تلاوت آن را چشیدهاند.
5ـ مطالعه شرح زندگانی کسانی همانند علامه طباطبایی، امام خمینی، آیت الله بهجت، آیت بهاءالدینی و حاج شیخ حسنعلی اصفهانی که در اثر تلاوت منظم و مستمر قرآن و تدبر و آشنایی با ظاهر و باطن آن، به کمالاتی لاهوتی نایل گشتهاند و پنجرهای از عالم ملکوت به روی آنان باز شده است.
6ـ آشنا شدن با روایات و احادیث که در توصیف معارف قرآن و بیان ثوابها و فضایل تلاوت آن وارد شده، مانند احادیث جلد چهارم اصول کافی، کتاب فضل القرآن.
7ـ آگاهی از تأثیر تلاوت قرآن در زندگی مادی و معنوی، دنیوی و اخروی.(3)
8ـ شوق و انگیزه برای تلاوت قرآن آن گاه وسیع و عمیق میگردد که:
أ) قلب از گناهان و زنگارها پاک گردد، چه آن که حقیقت قرآن پاک را فقط قلبهای پاک میتوانند احساس کنند و بفهمند: «لا یمسه الاّ المطهرون»(4)
ب) تلاوت کننده خود را هنگام تلاوت در محضر خدا ببیند، زیرا که قرائت قرآن سخن گفتن خدا با بندگانش است.
امام صادق(ع) میفرماید: «کسی که میخواهد برای تلاوت قرآن انگیزه و شوق پیدا کند، لازم است چند کار انجام دهد:
اوّل: خود را در محضر تعالی ببیند و با تمام وجودش احساس کند که قرآن کلام الهی است و خداوند دارد با او سخن میگوید. در این صورت (گوش قلبش شیفته شنیدن میشود و) خود را برای خدا خاشع میکند تا شیطان از او بگریزد.
دوم: آن که بدنش (از چشم و گوش و زبان و حواس و بالاخره همه وجودش) را از کارهای دیگر فارغ و خارج میکند و برای خواندن و تدبر نمودن در قرآن آماده نماید.
سوم: انتخاب محل خلوت برای تلاوت: اگر انسان گوشهای خلوت را برگزید و از خلق و هر چیزی که موجب حواسپرتی میشود، کناره گرفت و به تلاوت پرداخت، جان و روحش با قرآن انس میگیرد و حلاوت و لذت گفتگو خدا با بندگان صالحش را درک میکند و از الطاف عظیم او به بندگانش آگاه میشود و آن را با جان روحش میچشد و از کرامات لطیفی که خداوند به این دسته بندگان اختصاص داده، بهرهمند میشود.
سپس امام صادق(ع) میفرماید: پس هنگامی که بنده از جام مرحمت و لطف، جرعهای نوشید، تا ابد سرمست و با نشاط میگردد و آن چنان انگیزه و اشتیاقش برای تلاوت قرآن زیاد میشود و فوران میکند که هیچ حالی را بر آن حال و هیچ زمانی را بر زمان تلاوت، ترجیح نمیدهد، بلکه تلاوت نسبت به هر کار و عبادتی برای او دلانگیزتر و لذتبخشتر میشود، زیرا که با تلاوت قرآن مجید، با همه وجودش احساس میکند بی واسطه با پروردگار خود، در مناجات و راز و نیاز است.(5)
9ـ پناه بردن به خدا از شرّ شیطان، انگیزه تلاوت را بالا میبرد:
«هر گاه خواستی قرآن بخوانی، اوّل از شرّ شیطان رانده شده، به خدا پناه برد».(6)
امام صادق(ع) میفرماید: استعاذه یا پناه بردن به خدا از شر شیطان عبارت است از: تطهیر دهان از پلیدی دروغ، غیبت و تهمت یه منظور احترام به قرآن و آماده سازی دهان برای تلاوت، که در این صورت اجازه گفتگو با خداوند اخذ میگردد و فرد از گفتگو با خداوند به شوق و وجد میآید.(7)
10ـ مطالعه اعترافات غیر مسلمانان و حتی دشمنان صدر اسلام در مورد اعجاز لفظی و معنوی و علمی آموزههای اخلاقی و معارف قرآن، باعث قوّت قلب میگردد و انگیزه را برای تلاوت و شناخت و تدبّر بیشتر در قرآن، زیاد میکند. «ویلز» نویسنده مشهور انگلیسی مینویسد: اسلام و قرآن، راه سعادت و آرامش و آسایش را به رایگان به جهانیان عطا نمود. تأثیری را که قرآن بزرگ و مقدس در فرهنگ و تمدن بشر گذاشت، هیچ کتابی قادر به چنین اعجاز بزرگی نبوده است. قرآن کتابی است دینی، تربیتی، اخلاقی، اجتماعی و تاریخی، با بیانی ساده و دستورهای عجیب و حیرتآور.(8)
قرائت قرآن در برنامه عبادی عرفا و علما
جهت آگاهی از توصیه ائمه(ع) در مورد قرائت قرآن، به کتاب اصول کافی ترجمه علامه مصطفوی، جلد چهارم مراجعه شود اما وقتی به سیره علما و عرفا مراجعه شود، قرائت یک جزء قرآن، کمترین تلاوت شبانه روز آنان بود. علامه محمدتقی مجلسی دراجازهای که برای فرزندش علامه محمدباقر مجلسی صاحب کتاب بحار الانوار مینویسد، او را به قرائت یک جزء قرآن در هر روز توصیه میکند و چنان که میرزا سلیمان تنکابنی نبز در برنامه هر روز خود قرائت یک جزء قرون را داشتند.(9)
علامه طباطبایی شبهای ماه رمضان تا صبح بیدار بود. مقداری مطالعه میکرد و بقیه را به قرائت قرآن و دعا و نماز مشغول بود.(10) امام خمینی در هر فرصت مناسبی که پیش میآمد، قرآن میخواند. او معمولاً بعد از نماز صبح، قبل از نماز ظهر و عصر و مغرب و عشا مقید به این مستحب الهی بودند.
امام خمینی در ماه رمضان هر روز سه جزء قرآن قرائت میکرد.(11)
شیخ اشراق سهروردی میگوید: از جمله راههای کمال نفس، عبادت با مداومت است، همراه خواندن قرآن نماز شب.(12)
پینوشتها:
1ـ توان بیپایان، ص 30.
2ـ نردبان آسمان، اکبر اسدی، ص 48 و 47.
3ـ ر.ک: اصول کافی، ج 4ن کتاب فضل القرآن؛ چهل حدیث، امام خمینی، ص 504 ـ 497.
4ـ واقعه، (56) آیه 79.
5ـ مصباح الشریعه، ص 73؛ مستدرک الوسایل، ج 4، ص 240.
6ـنحل (16) آیه 98.
7ـ بحار الانوار، ج 82، ص 43.
8ـ مختصر عمومی، ص 203؛ تاریخ قرآن، ترجمه ابوالقاسم سحاب.
9ـ رضا مختاری، سیمای فرزانگان، ج 3، ص 167 و 166.
10ـ همان، ص 163.
11ـ همان، ص 159.
12ـ همان، ص 158.