بازدید امروز : 63
بازدید دیروز : 5
کل بازدید : 350713
کل یادداشتها ها : 64
سال نو بر همه هم میهنان مبارک امیدوارم سال خوبی داشته باشید
آیا در روایات ما نامی از نوروز آمده
درباره نوروز دو دسته روایات وارد شده است. یک دسته روایات معلّی بن خنیس از امام صادق (ع)بر تأیید نوروز وارد شده که دلالت بر استحباب روزه گرفتن در روز عید و غسل کردن و پوشیدن لباس های نظیف و خوشبو کردن دارد.(1)
دسته دیگر مانند روایت حضرت موسی بن جعفر(ع)است که دلالت بر تحریم زنده کردن عیدی است که اسلام آن را عید قرار نداده است .(2)
درباره وجه جمع بین این دو دسته، نظریات متخصصان، متفاوت است.
علامه مجلسی در ذیل این حدیث میفرماید: روایت حضرت موسی بن جعفر را باید حمل بر تقیه کنیم، چون روایات(معلى بن خنیس) سندش قوی تر و مشهور بین اصحاب است .(3)
برخی گفتهاند: در این مورد که منصور از امام موسی بن جعفر میخواهد جلوس کند و تحفهها و هدیه ها را بپذیرد، تقیه معنا ندارد. ثانیاً هر دو دسته از روایات ضعیفاند. هم روایت معلّی بن خنیس و هم این روایت و هیچ کدام قابل اعتماد نیست. این که بعضی از فقها روایات (معلى بن خنیس) را ترجیح دادهاند، از باب تسامح در ادلّه سُنن است، زیرا روزه گرفتن و غسل کردن و لباس پاکیزه پوشیدن و خوشبو کردن لباس و بدن در نوروز را حج است، به جهت وجود همین روایات و به جهت این که در مستحبات می توان به دلیل ضعیف تکیه کرد و آن را مستند استحباب دانست؛ یعنی کارهای مستحبی لازم نیست دلیل متقن و مطمئنی داشته باشد.(4)
از طرفی زنده کردن عیدی که اسلام آن را عید قرار نداده و چون از مخترعات کفار بوده، آن را تأیید نکرده، تشریع و بدعت است که در اسلام حرام است. لذا امام موسی بن جعفر از بزرگداشت آن ابا داشته، ولی وقتی منصور به امام گفت : فرمایش شما درست است، ولی چون مردم منطقه این روز را محترم میشمارند و سربازان و فرماندهان ارتش به دیدار میآیند، برای سیاست و اداره لشکر، جلوس مفید است، حضرت قبول کرد و جلوس فرمود.
نتیجه این که: بزرگداشت نوروز به عنوان یک عید ملّی که دارای ویژگی های خوبی از قبیل نظافت و پاکیزگی و صله ارحام ودید و بازدید دوستان و آشنایان است، خوب است. اگر کسی در کارهای خوب قصد قربت داشته باشد، ثواب عظیمی دارد. امااین که عید نوروز را عید اسلامی بدانیم، قابل قبول نیست، چون دلیل معتبری نداریم.
پی نوشت ها:
1. بحارالانوار، ج 59، ص 101.
2. همان، ص 100
3. همان.
4. همان، ص 100 پاورقی.