بازدید امروز : 10
بازدید دیروز : 84
کل بازدید : 350744
کل یادداشتها ها : 64
محمد, علی , فاطمه و قرآن در لغت چه مفهومی دارند و خداوند از این اسم ها چه منظوری دارد؟
اسمای مبارک پنج تن , از اسم خداوند گرفته شده است . به بیان دیگر: اسم های مبارک محمد و علی و فاطمه وحسن و حسین : به منزله ساقه و شاخه هایی هستند که ریشه همه آن ها اسم خداوند است . جناب سلمان فارسی در یک حدیث مفصل از پیامبر اکرم (ص)نقل می کند که حضرت فرمود: «خداوند از اسم هاى مبارک خویش , پنج اسم براى پنج نور مقدس برگزید. خداوند اسمش محمود است و براى من اسم محمد را برگزید. علىّ الاعلى نام دیگر خداوند است و براى برادرم نام علىّ را انتخاب کرد. او فاطر و آفریننده است و نام فاطمه را براى دخترم برگزید. او محسن (احسان کننده )است وبراى دو فرزندانم نام هاى حسن و حسین را برگزید».(1)
1- محمد در لغت چه مفهومی دارد و آیا خداوند از آن منظوری داشت ؟
محمد به کسی گفته می شود که در او صفات و خصلت های نیکویی وجود داشته باشد و به خاطر آن صفات صاحبان عقل و علم آن فرد را مورد مدح و ستایش قرار دهند. به همین سبب است که خداوند و همهء فرشتگان آسمان به پیامبر اسلام , سلام و درود می فرستند و از او ستایش می کنند و از همهء مؤمنان می خواهند که آنان نیز از خداو فرشتگان پیروی کنند و بر پیامبر اسلام سلام بفرستند:«انّ اللّه و ملائکته یصلون على النبى یا ایّها الّذین امنواصلّوا علیه و سلّموا تسلیماً».(2)
دانشمند لغت شناس راغب اصفهانی می نویسد: لفظ محمد به معنای حقیقی کلمه به فردی اطلاق می گردد که اخلاق و حالات و برخورد و معاشرت او پسندیده و شایسته ستایش و مدح باشد و چون طبیعت و سرشت او محمودو پسندیده است . همه افعال و رفتارهایش همانند اخلاق و برخوردهایش نیکو و پسندیده می باشد و انتخاب اسم(محمد) برای پیامبر اسلام به همین خاطر بود و لذا خداوند در توصیف اخلاق پسندیده اش می فرماید: «انّک لعلى خُلُقٍ عظیم ».(3)
بعد مى نویسد: این که خداوند از قول حضرت عیسى (ع)به مردم بشارت و مژده مى دهد که بعد از من پیامبرى خواهد آمد که اسمش (احمد) است . مى خواهد این پیام را بدهد. هم چنان که اسم او (احمد) است , اخلاق و رفتار اونیز پسندیده ترین و نیکوترین است و با این که در کره زمین و در میان انسان ها او بیش تر به(محمد) معروف است ,ولى حضرت عیسى در معرفى پیامبر اسلام , او را به اسمى که بیشتر میان فرشتگان آسمان مشهور است . به مردم شناساند, زیرا او مى خواست در ضمن به مردم بگوید که اخلاق و عملکردها و دین پیامبر اسلام نیکوتر از دین واخلاق من و همه پیامبران گذشته است .(4)
2- مفهوم علىّ در لغت چیست و خداوند از انتخاب این اسم براى امیرالمؤمنین چه منظورى داشته است ؟
خداوند که اسم خاص و ذات مبارکش (اللّه)است , اسم هایى را براى خود برگزید که هر اسمى بیانگر یکى ازصفات عالى او است و آن اسم ها را (اسماء الحسنى )مى نامند. هر چند صفات خدا همانند افعال و ذاتش نامحدوداست , اما براى این که ما انسان ها که علم و فکرمان محدود است , بتوانیم در حد توان و ظرفیت بینش و دانش خود,خدا را بشناسیم , خویشتن را با نام هایى معرفى نمود. حضرت امام رضا(ع)مى فرماید: «اولین اسمى که خداوند براى خود انتخاب نمود, (على) بود, چون (على العظیم ) بالاترین اسم ها است ».(5)
خداوند به نام (العلىّ العظیم ) دوبار و چهار بار به صورت (العلىّ الکبیر) و دوبار (علىّ حکیم ) در قرآن ذکر شده و مشتقات آن فراوان به کار رفته است . دانشمندان اهل لغت در بیان مفهوم (على ّ) مى نویسند: العلىّ الذى لیس فوقه شىءٌ فى المرتبه ;(6) علىّ حقیقى کسى است که مقام و منزلت او به قدرى رفیع و بلند مرتبه باشد که بالاتر از او کسى
وجود نداشته باشد.
وقتى این لفظ را در مورد خداوند به کار بردیم مثل (العلىّ الکبیر) معنایش این است که خداوند بزرگ تر از آن است که ستایش گران و مدح کنندگان بتوانند حقیقت ذات و صفات او را توصیف نمایند و یا عارفان حقیقت او رابشناسند.(7)
خداوند, اولین اسمى که براى خود انتخاب نمود, آن را براى اولین جانشین و خلیفه پیامبرش پسندید. گویامى خواهد بفرماید: على بعد از پیامبر یکتا و بى همتا است . امیرالمؤمنین (ع)از چنان شأن و منزلتى برخوردار است که هیچ کس جز خدا و پیامبر اسلام نمى تواند او را بشناسد واو را آن گونه که هست مدح و ستایش نماید, چنان که پیامبر اسلام (ص)فرمود: «یا على ّ! ما عرف حق معرفته غیرى و غیرک و ما عرفک حق معرفتک غیر اللّه و غیرى ; اى على ! خدا را هیچ کس جز من و تو نتوانست آن گونه که باید شناخت بشناسد, چنان جز خدا و من هیچ کسى نتوانست تو رابشناسد, آن گونه که باید شناخت و حق تو است ».(8)
3- مفهوم فاطمه در لغت چیست و منظور خدا از انتخاب این نام چه بود؟
فاطم و فاطمه در لغت به کسى گفته مى شود که از چیزى جدا گشته و یا چیزى را از خود دور ساخته است (9) و(فطیم ) به زن شیردهى گفته مى شود که مدت شیردادنش تمام شده و بچه را از شیر گرفته است .(10)
روزى پیامبر اکرم (ص)از دخترش حضرت فاطمه پرسید: مى دانى که چرا نام فاطمه براى شما انتخاب شد؟على (ع)که در کنارش نشسته بود, از پیامبر اکرم (ص)خواست خودشان پاسخ این سؤال را بدهند. پیامبراکرم (ص)فرمود: علت انتخاب این اسم براى دخترم این بود که خداوند, فاطمه و فرزندان او را از آتش جهنم روز قیامت دورنگه داشته است .
محب الدین طبرى در کتاب (ذخایر العقبى) بعد از نقل روایت مذکور از ابن عساکر مى نویسد: این حدیث را امام على بن موسى الرضا(ع)از جدش پیامبر اکرم (ص)با مقدارى تفاوت چنین نقل کرده است : «اسم دخترم , فاطمه گذاشته شد, چون خداوند دخترم و فرزندانش و هر کسى که آنان (فاطمه و فرزندان و ذرّیّه او) را دوست بدارد, از آتش جهنم دور گردانیده است ».(11)
مرحوم طریحى در مجمع البحرین مى نویسد:«سُمیّت فاطمه بنت رسول اللّه (ص)لانّها فَطَمَتْ شیعتُها من النار, وفطم اعداؤها عن حبّها; فاطمه دختر رسول خدا, فاطمه نامیده شد.
4- قرآن در لغت چه مفهومى دارد و هدف از این نامگذارى چه بود؟
قرآن در اصل , مصدر (ریشه لغت قرأ) است به معنى خواندن .
مصدر گاهى به معنى مفعول است و گاهى به معنى فاعل , در صورت اوّل قرآن به معنى (مقرّو) یعنى کتابى خواندنى (12) است . کتابى که شایسته است انسان آن را بخواند و در معانى آن دقت و تدبّر نماید.
به بیان دیگر: میان همه کتاب هایى که در عالم هستى وجود دارد, تنها کتابى که به معناى حقیقى کلمه شایسته است مطالعه شود و باید آن را خواند و در آن اندیشه نمود, این کتاب است .
در صورت دوم : قرآن یعنى کتابى که جامع همهء حقایق هستى است (13) و هر آن چه که خیر و خوشبختى و سعادت بشر را تأمین و تضمین مى کند, در آن جمع شده است , چنان که خود قرآن مى فرماید: «و نزّلنا الکتاب تبیاناً لکل ّشى ».(14)
واژه قرآن هم اکنون اسم کتابى است که بر نبىّ مکرّم حضرت محمد(ص)نازل شده است و هم اکنون در دست مسلمانان است و قطعاً چون این کتاب خوانده مى شود, به این نام نامیده شده است .
اگر گفته شود خداوند در نام گذارى این کتاب مقدس هر دو معنا را لحاظ نموده ـ یکى سبب و دیگرى مسبب ـ سخنى به حقّ و صواب گفته شده است ; یعنى چون تنها کتابى که همه حقایق عالَم آفرینش در آن جمع شده و هر آن چه که صلاح و سعادت بشر را در دنیا و آخرت تأمین و تضمین مى کند, در آن فراهم آمده است . این کتاب آسمانى است . پس کتابى خواندنى است و باید آن را خواند و در آن تدبّر و تعقل نمود.
پی نوشت ها:
1.علامه امینی , فاطمة الزهرا, ص 45 محمد باقر مجلسی , بحار, ج 37 ص 47و ج 36 ص 245.
2.اقرب الموارد, سعید الخورى الشرتونى اللبنانى , ج 1 ص 228 مجمع البحرین , شیخ فخر الدین الطریحى , ج 1 ص 570 .
3.قلم (68) آیه 4.
4.خصّ لفظة احمد فیما بشّر به عیسى , تنبیهاً أنّه أحمد منه و من الذین قبله (مفردات الفاظ القرآن , ص 130.
5.فأوّل ما اختار لنفسه , العلىّ العظیم لانّه اعلى الاسماء کلّها, فمعناه الله و اسمه العلىّ العظیم , هو أوّل اسمائه لأنه علىٌّ على کل شى ٍ (محمد باقر مجلسى ,بحارالانوار, ج 4 ص 88.
6.مجمع البحرین , ج 2 ص 241.
7.راغب اصفهانى , مفردات الفاظ القرآن , ص 357.
8.محمد باقر مجلسى , بحارالانوار, ج 39 ص 84
9.اقرب الموارد, ج 2 ص 933.
10.مجمع البحرین , ج 4 ص 414
11.فاطمه الزهراء, گفتار علامه امینى , تنظیم چایچیان (حسان ), ص 79.
12.سید على اکبر قرشى , قاموس قرآن , ج 5 ص 262 المیزان , ج 2 ص 17 ترجمه مصباح یزدى .
13.همان.
14.نحل (16) آیه 89.