بازدید امروز : 31
بازدید دیروز : 5
کل بازدید : 350681
کل یادداشتها ها : 64
توبه عبارت است از پشیمانی و بازگشت از گناه. توبه هر گاه حقیقی و واقعی باشد و از اعماق جان برخیزد و جامع شرایط باشد و واقعاً از گناهی که مرتکب شده احساس خجلت و ندامت کند و خود را در پیشگاه خداشرمنده ببیند و در صدد کسب رضای حق تعالی باشد، به یقین مقبول درگاه احدیت واقع شده و آثار و برکاتش نمایان میگردد. قرآن کریم میفرماید:
ای بندگان که بر خود اسراف و ستم کردید، از رحمت خدا مأیوس نشوید که خدا همة گناهان را میآمرزد، زیرا او بسیار آمرزنده و مهربان است.(1)
توبه شعبهای از فضل عظیم الهی و دری است از رحمت رحیمی خداوند که بروی بندگان خود باز فرموده است.امام زین العابدین (ع) در مناجات تائبین فرمود:
دری به سوی عفوت گشودهای و نامش را توبه نهاده ای، و فرمودهای باز گردید به سوی خدا و توبه کنید، توبه خالص، حال که این در رحمت باز است عذر کسانی که از آن غافل شوند، چیست؟
غالباً انسانها گرفتار لغزشهایی میشوند و اگر در توبه بسته بود، رستگاری برای کسی میسر نمیشد، از این روخدای حکیم و رحیم توبه را دوای دردهای معنوی و علاج امراض قلبی و پاک کننده انواع آلودگیها قرار داده است، تا انسان پس از گرفتاری به گناه به برکت توبه پاک شده و اهل نجات گردد. خوش بخت کسی است که از این باب رحمت قدردانی کرده و از آن استفاده کند. جالب این است که خداوند علاقه فوق العادهای به توبه بندگانش دارد و فرموده است که توبه کننده گان را دوست میدارد. توبه آغاز تمام خوش بختیهای انسان است. در حدیثی از امام باقر(ع) در مورد انسان توبه کننده میخوانیم:
خود را در بیابان (خطرناکی ) در یک شب تاریک گم کرده و سپس آن را بیابد.
لازمه توبه و پشیمانی از گناه، تصمیم بر ترک معصیت در آینده و جبران مافات است؛ یعنی اگر آن گناه حق اللّه بوده؛ مانند ترک نماز، روزه و... قضای آنها را به جا آورد، و اگر حق الناس بوده رضایت آنان را جلب کند، حتی اگر کاری را که موجب قصاص است مرتکب شده، خود را تسلیم کند تا صاحب حق، قصاص یا عفو کند.
شخصی درحضور حضرت علی (ع)گفت: استغفراللّه. حضرت فرمود: مادرت عزادارت گردد، آیا میدانی استغفار چیست؟ (چون استغفارش به زبان تنها بود و دلش از حقیقت آن خالی بود). پس فرمود: استغفار درجه بلند مقامان و صدرنشینان عالم اعلا است و در معنای استغفار شش چیز لازم است:
1- پشیمانی و حسرت از کردار گذشته؛
2ـ عزم بر ترک آن برای همیشه؛
3- ادا کردن حقوق مردم به طوری که هنگام مردن پاک باشد و (رحمت ) خدا را ملاقات کند. در حالی که حق کسی بر عهدهاش نباشد؛
4- هر واجبی که ضایع کرده تدارک نماید؛
5- آن چه گوشت بدنش از حرام روئیده با حزن بر آخرت آبش کند تا پوست به استخوان بچسبد و گوشت نو دربدنش پیدا شود؛
6- زحمت عبادت را به بدن خود بچشاند، چنان چه خوشی و شیرینی گناه را چشانیده است و هرگاه این شش چیز در تو پیدا شود آن گاه بگو: استغفراللّه.(2)
علمای اخلاق گفتهاند که چهار شرط اول از شرایط قبولی توبه است و دو شرط آخر کمال توبه است، یعنی دست یافتن به بالاترین مقام و مرتبه توبه کنندهگان.
نتیجه این که توبه واقعی، پشیمانی و حسرت از کردار و گناه گذشته است که لازمه آن، عزم بر ترک آن در آینده وجبران مافات اعم از حقوق الهی و حقوق مردمی میباشد و وقتی توبه واقعاً انجام گرفت، به نظر همه علمای اسلام در پیشگاه خداوند مقبول است.
خداوند نه تنها به وسیله توبه، گناه را از بین میبرد، بلکه آن را به حسنه و نیکی مبدل میکند.(3)
با تحقق شرایطی که ذکر شد، توبه نیز مورد قبول حق تعالی قرار میگیرد.(4)
خداوند در آیات کثیری به گناهکاران و کسانی که به نفس خویش ستم کردند و آن را در معرض معصیت قرار دادند، توصیه کرده است که توبه کنند ورابطه بین خود و خدا را اصلاح کنند. خداوند همه گناهان آنان را خواهد بخشید، مانند آیه 160 بقره که میفرماید:
"مگر کسانی که توبه کردند و به اصلاح کارهای فاسد خود پرداختند و آن چه را کتمان کرده بودند بیان کنند. در این صورت توبه آنها را میپذیرم و من بسیار عذرپذیر و قبول کننده توبه و مهربانم".
چه کسی در وفای به عهد راستگوتر از خداوند است؟ قرآن مجید وعده داده که خداوند توبه را از بندگانش میپذیرد.(5) بنابراین گناهکاری که به گناه خویش اعتراف دارد و از آن پشیمان است و عزم جدّی بر ترک گناه و جبران گناهان گذشته از حق النّاس و حق اللَّه و حق النّفس دارد، باید به قبولی توبه خویش و رحمت و مغفرت خداوند امیدوار باشد.
تذکر یک نکته:
نکته مهمی که باید مورد توجه قرار گیرد این است که آیا ما توانستهایم همه شرایط لازم توبه را محقق سازیم؟ آیا حلاوت و شیرینی گناه از جان ما به طور کامل رخت بر بسته است؟ این مسئله است که ما را پیوسته در حال خوف و رجا نگه میدارد. هم امیدوار به لطف و رحمت الهی باشیم و هم خوف و واهمه از این که مبادا برخی از شرایط توبه را محقق نساخته باشیم. امام صادق(ع) فرمود: "بنده را وقتی میتوان مؤمن دانست که هم از خدا بترسد و هم امیدوار به رحمت او باشد".(6) امیرالمؤمینن(ع) میفرمود: "از پروردگارت بترس و به رحمتش امیدوار باش تا خدا تو را از آن چه میترسی، ایمنی بخشد و به آن چه امیدوار هستی، تو را مورد لطف و عنایتش قرار دهد".(7)
هرچند گناه ما بزرگ و زیاد باشد، اگر واقعا از خدا طلب مغفرت کنیم، و بخواهیم که دیگر گناه نکنیم آیا خدا ما را نمیبخشد؟!!!
خداوند رحمن است.
پینوشتها:
1. زمر(39) آیه 53.
2.نهج البلاغه فیض الاسلام، کلمات قصار، شمارهء 409 ص 1271.
3.آیت اللّه ناصر مکارم شیرازی، اخلاق در قرآن، ج 1 ص 217 آیت اللّه شهید عبدالحسین دستغیب، گناهان کبیره، ج 2 ص 399.
4. جهت آگاهی از توبه و مسائل آن کتاب "توبه از دیدگاه قرآن و حدیث" نوشته علیرضا حسنی را مطالعه کنید.
5. توبه، آیه 104.
6. مشکوةالانوار، ص 300، به نقل از آثار الصادقین، ج 5، ص 482.
7. «خف ربّک و ارج رحمته یؤمنک ممّا تخاف و ینلک ما رجوت»، جامع احادیث الشیعه، ج 11، ص 162 به نقل از همان.
آیات زیادی در قرآن مجید وجود داردکه به صورت غیر مستقیم مربوط به شخصیت و امامت حضرت علی(ع) و خاندان کریم آن حضرت(ع) میباشد، و این بر دو قسم است
1 - آیاتی که به گونه ای مسئله امامت را مورد توجه قرار میدهد و از آن بحث میکند.
2 - آیاتی که به فضایل آن حضرت اشاره دارد.
اینک برای هر از این دو قسم تنها به برخی از آیاتاشاره می کنیم (البته برای جلوگیری از طولانی شدن مطلب، ترجمه آیات را متذکر نمی شویم.شما می توانید به قرآن مراجعه کنید):
بخش اول آیات مربوت به امامت:
1 - آیه تبلیغ: "یا ایها الرسول بلغ ما انزل الیک من ربک و ان لم تفعل فما بلّغت رسالته، و اللَّه یعصمک من الناس، ان اللَّه لا یهدی القوم الکافرین".(1)
2 - آیه ولایت: "انّما ولیکم اللَّه و رسوله و الّذین امنوا الّذین یقیمون الصّلوة و یؤتون الزّکاة و هم راکعون".(2)
3 - آیه اولی الامر: "یا ایها الّذین آمنوا اطیعوا اللَّه و اطیعوا الرّسول و اولی الامر منکم".(3)
4 - آیه صادقین: "یا ایها الّذین آمنوا اتقوا اللَّه و کونوا مع الصّادقین".(4)
5 - آیه قربی: "قل لا اسئلکم علیه اجرا الا المودة فی القربی". (5)
23 - آیه مسئولون: "وقفوهم انّهم مسئولون".(6) در روایات متعدّدی از جمله از ابوسعید خدری، نقل شده است که از ولایت علی بن ابیطالب(ع) سؤال میکنند.
بخش دوم: آیات مربوط به فضائل حضرت علی(ع):
1 - آیه مباهله: "فمن حاجک فیه من بعد ما جائک من العلم فقل تعالوا ندع ابنائناو ابنائکم و نسائنا و نسائکم و أنفسنا و انفسکم ثمّ نبتهل فنجعل لعنة اللَّه علی الکاذبین". (7)
2 - آیه خیر البریّه: "انّ الّذین آمنوا و عملوا الصالحات اولئک هم خیر البریّه".(8)
3 - آیه لیلة المبیت: "و من الناس من یشری نفسه ابتغاء مرضات اللَّه و اللَّه رؤوف بالعباد". (9)
4 - آیه حکمت: "یؤتی الحکمة من یشاء و من یؤت الحکمة فقد اوتی خیراً کثیراً و ما یذکّر الاّ اولوا الباب".(10)
5 - آیات سوره هل أتی(انسان): "هل أتی علی الانسان حین من الدّهر لم یکن شیئاً مذکوراً".(11)
مخصوصاً آیات هفتم تا دهم این سوره.
6 - آیات آغاز سوره برائت: آیات آغاز سوره برائت که درباره اعلان جنگ به مشرکان پیمان شکن نازل شده، و تقریباً تمام مفسران و مورّخان اتّفاق نظر دارند که در سال نهم هجری هنگامی که این آیات نازل شد و پیمانهای این گروه از مشرکان رانقض کرد، پیامبر(ص)، ابوبکر را برای ابلاغ این فرمان انتخاب نمود تا به هنگام حجّ در مکه آن را برای عموم مردم بخواند، ولی چیزی نگذشت که آیات را از او گرفت و به علی(ع) داد و آن حضرت را مأمور ابلاغ آن کرد تا در مراسم حجّ به تمام اهل مکّه ابلاغ کند و او چنین کرد.
"وقتی ابوبکر سوال میکند آیا چیزی بر ضدّ من نازل شده که من نباید سوره را ابلاغ کنم؟ پیامبر(ص) میفرماید: "اُمرتُ ان لا یبلّغه الاّ انا او رجلٌ منّی؛ من مأمور شدهام که این سوره(برائت) را ابلاغ نکند مگر من یا مردی که از من است".(12)
7 - آیه سقایة الحاجّ: میفرماید: "أجعلتم سقایة الحاجّ و عمارة المسجد الحرام کمن آمن باللَّه و الیوم الاخر و جاهد فی سبیل اللَّه لا یستوون عند اللَّه و اللَّه یهدی القوم الظّالمین".(13)
8 - آیه صالح المؤمنین: "و ان تظاهرا علیه فان اللَّه هو مولاه و جبریل و صالح المؤمنین والملائکه بعد ذلک ظهیر".(14)
خداوند بعضی از همسران پیامبر(ص) را که تخلفی کرده بودند، مخاطب این آیه ساخت.
9 - آیه وزارت: از زبان حضرت موسی(ع) میخوانیم: "واجعل لی وزیرا من اهلی - هارون اخی - اشدد به ازری - و اشرکه فی امری". (15)
پیامبر گرامی اسلام(ص) نیز برای پیشبرد اهداف رسالتش همین خواسته را از خداوند تقاضا کرد تا در امر رهبری مردم، علی(ع) را برادرش و پشتیبان و خلیفه و وزیرش قرار دهد.
10 و 11 - آیات سوره احزاب: "من المؤمنین رجال صدقوا ما عاهدوا اللَّه علیه فمنهم من قضی نحبه و منهم من ینتظر و ما بدلوا تبدیلا".(16)، "و رد اللَّه الذین کفروا بغیظهم لم ینالوا خیرا و کفی اللَّه المؤمنین القتال و کان اللَّه قویا عزیزا".(17)
12 - آیه بینه و شاهد: "افمن کان علی بینة من ربه و یتلوه شاهد منه و من قبله کتاب موسی اماما و رحمة اولئک یؤمنون به".(18)
13 - آیه صدّیقون: "و الّذین آمنوا باللَّه و رسله اولئک هم الصّدّیقون و الشهداء عند ربّهم اجرهم و نورهم".(19)
14 - آیه نور: "یا ایّها الّذین آمنوا اتّقوا اللَّه و آمنوا برسوله یؤتکم کفلین من رحمته و یجعل لکم نوراً تمشون به و یغفر لکم و اللَّه غفور رحیم".(20)
15 - آیه انذار: "وانذر عشیرتک الاقربین - و اخفض جناحک لمن اتّبعک من المؤمنین".(21)
16 - آیه مرج البحرین: "مرج البحرین یلتقیان - بینهما برزخ لا یبغیان - فبأی الاء ربّکما تکذّبان - یخرج منهمااللّؤلؤ و المرجان".(22)
17 - آیه نجوی: "یا ایها الّذین آمنوا اذا ناجیتم الرّسول فقدّموا بین یدی نجواکم صدقة ذلک خیر لکم و أطهر فان لم تجدوا فان اللَّه غفور رحیم".(23) این آیه شریفه به مسلمانان دستور داد: اگر میخواهید با پیامبر(ص) نجوی کنید، قبل از این کار، صدقهای در راه خدا بدهید، این دستور، آزمون جالبی به وجود آورد برای مدّعیان قرب به پیامبر(ص)، همگی جز علی(ع) از دادن صدقه و نجوی خودداری کردند.
18 - آیه سابقون: "والسابقون السابقون اولئک المقرّبون - فی جنّات النّعیم - ثلّة من الاوّلین - قلیل من الاخرین".(24) امام صادق(ع) فرمود: منظور علی بن ابیطالب(ع) است.
19 - آیه أذن وادعیه: "لنجعلها لکم تذکرة و تعیها اذن و اعیه".(25)
در روایتی هم پیامبر(ص) به علی(ع) فرمود: تو گوشهای نگه دارنده علم و دانش منی.
20 - آیه مودّت: "انّ الّذین آمنوا و عملوا الصالحات سیجعل لهم الرّحمن وداً".(26)
21 - آیه انفاق: "الّذین ینفقون اموالهم باللّیل و النّهار سرّاً و علانیة فلهم اجرهم عند ربّهم و لا خوفٌ علیهم و لا هم یحزنون".(27) روایات بسیاری در شان نزول این آیه وارد شده که نشان میدهد نخستین بار درباره علی(ع) نازل گشت.
22 - آیه محبّت: "یا ایّها الّذین آمنوا من یرتدّ منکم عن دینه فسوف یأتی اللَّه بقوم یحّبهم و یحبّونه أذلّة علی المؤمنین أعزّة عل الکافرین یجاهدون فی سبیل اللَّه و لا یخافون لومة لائم ذلک فضل اللَّه یوتیه من یشاء و اللَّه واسعٌ علیم".(28) از مناقب عبداللَّه شافعی وارد شده است که این آیه شریفه درباره علی(ع) نازل شده است. (29)
برای دستیابی به اطلاعات جامعتر در این باره میتوان به کتابهایی همانند "بحار الانوار مرحوم مجلسی(ره)" و "علی(ع) در قرآن" و نیز "علی(ع) کیست؟ مرحوم کمپانی" و به تفاسیر روایی قرآن مجید همانند "نور الثقلین" و "تفسیر برهان" و نظایر اینها مراجعه نمود.
پینوشتها:
1 . مائده (5)، آیه 67.
2. مائده (5)، آیه 55.
3. نساء (4)، آیه 59.
4. توبه (9)، آیه 119.
5 . شوری (42)، آیه 23.
6. صافات (37)، آیه 24.
7 . آل عمران (3)، آیه 61.
8 . بینه (98)، آیه 7.
9 . بقره (2)، آیه 207.
10. بقره (2)، آیه 269.
11 . انسان (76)، آیه1.
12 . مسند احمل بن حنبل، ج 1، ص 3، به نقل از آیت اللَّه مکارم شیرازی، پیام قرآن، ج 9، ص 288.
13 . توبه (9) آیه 19.
14 . تحریم (66)، آیه 4.
15 . طه (20)، آیه 29 - 32.
16 . احزاب (33)، آیه 23.
17 . همان، آیه 25.
18 . هود (11)، آیه 17.
19 . حدید (57)، آیه 19.
20 . همان، آیه 28.
21 . شعرا (26)، آیه 214 و 215.
22 . الرحمان (55)، آیه 19 - 22.
23 . مجادله (58) آیه 12.
24 . واقعه (56)، آیه 10 - 14.
25 . حاقه (69)، آیه 12.
26 . مریم (19)، آیه 96.
27 . بقره (2)، آیه 274.
28 . مائده (5)، آیه 54.
29 . آیت اللَّه مکارم شیرازی، پیام قرآن، ص 177 - 394 (با اقتباس).
محمد, علی , فاطمه و قرآن در لغت چه مفهومی دارند و خداوند از این اسم ها چه منظوری دارد؟
اسمای مبارک پنج تن , از اسم خداوند گرفته شده است . به بیان دیگر: اسم های مبارک محمد و علی و فاطمه وحسن و حسین : به منزله ساقه و شاخه هایی هستند که ریشه همه آن ها اسم خداوند است . جناب سلمان فارسی در یک حدیث مفصل از پیامبر اکرم (ص)نقل می کند که حضرت فرمود: «خداوند از اسم هاى مبارک خویش , پنج اسم براى پنج نور مقدس برگزید. خداوند اسمش محمود است و براى من اسم محمد را برگزید. علىّ الاعلى نام دیگر خداوند است و براى برادرم نام علىّ را انتخاب کرد. او فاطر و آفریننده است و نام فاطمه را براى دخترم برگزید. او محسن (احسان کننده )است وبراى دو فرزندانم نام هاى حسن و حسین را برگزید».(1)
1- محمد در لغت چه مفهومی دارد و آیا خداوند از آن منظوری داشت ؟
محمد به کسی گفته می شود که در او صفات و خصلت های نیکویی وجود داشته باشد و به خاطر آن صفات صاحبان عقل و علم آن فرد را مورد مدح و ستایش قرار دهند. به همین سبب است که خداوند و همهء فرشتگان آسمان به پیامبر اسلام , سلام و درود می فرستند و از او ستایش می کنند و از همهء مؤمنان می خواهند که آنان نیز از خداو فرشتگان پیروی کنند و بر پیامبر اسلام سلام بفرستند:«انّ اللّه و ملائکته یصلون على النبى یا ایّها الّذین امنواصلّوا علیه و سلّموا تسلیماً».(2)
دانشمند لغت شناس راغب اصفهانی می نویسد: لفظ محمد به معنای حقیقی کلمه به فردی اطلاق می گردد که اخلاق و حالات و برخورد و معاشرت او پسندیده و شایسته ستایش و مدح باشد و چون طبیعت و سرشت او محمودو پسندیده است . همه افعال و رفتارهایش همانند اخلاق و برخوردهایش نیکو و پسندیده می باشد و انتخاب اسم(محمد) برای پیامبر اسلام به همین خاطر بود و لذا خداوند در توصیف اخلاق پسندیده اش می فرماید: «انّک لعلى خُلُقٍ عظیم ».(3)
بعد مى نویسد: این که خداوند از قول حضرت عیسى (ع)به مردم بشارت و مژده مى دهد که بعد از من پیامبرى خواهد آمد که اسمش (احمد) است . مى خواهد این پیام را بدهد. هم چنان که اسم او (احمد) است , اخلاق و رفتار اونیز پسندیده ترین و نیکوترین است و با این که در کره زمین و در میان انسان ها او بیش تر به(محمد) معروف است ,ولى حضرت عیسى در معرفى پیامبر اسلام , او را به اسمى که بیشتر میان فرشتگان آسمان مشهور است . به مردم شناساند, زیرا او مى خواست در ضمن به مردم بگوید که اخلاق و عملکردها و دین پیامبر اسلام نیکوتر از دین واخلاق من و همه پیامبران گذشته است .(4)
2- مفهوم علىّ در لغت چیست و خداوند از انتخاب این اسم براى امیرالمؤمنین چه منظورى داشته است ؟
خداوند که اسم خاص و ذات مبارکش (اللّه)است , اسم هایى را براى خود برگزید که هر اسمى بیانگر یکى ازصفات عالى او است و آن اسم ها را (اسماء الحسنى )مى نامند. هر چند صفات خدا همانند افعال و ذاتش نامحدوداست , اما براى این که ما انسان ها که علم و فکرمان محدود است , بتوانیم در حد توان و ظرفیت بینش و دانش خود,خدا را بشناسیم , خویشتن را با نام هایى معرفى نمود. حضرت امام رضا(ع)مى فرماید: «اولین اسمى که خداوند براى خود انتخاب نمود, (على) بود, چون (على العظیم ) بالاترین اسم ها است ».(5)
خداوند به نام (العلىّ العظیم ) دوبار و چهار بار به صورت (العلىّ الکبیر) و دوبار (علىّ حکیم ) در قرآن ذکر شده و مشتقات آن فراوان به کار رفته است . دانشمندان اهل لغت در بیان مفهوم (على ّ) مى نویسند: العلىّ الذى لیس فوقه شىءٌ فى المرتبه ;(6) علىّ حقیقى کسى است که مقام و منزلت او به قدرى رفیع و بلند مرتبه باشد که بالاتر از او کسى
وجود نداشته باشد.
وقتى این لفظ را در مورد خداوند به کار بردیم مثل (العلىّ الکبیر) معنایش این است که خداوند بزرگ تر از آن است که ستایش گران و مدح کنندگان بتوانند حقیقت ذات و صفات او را توصیف نمایند و یا عارفان حقیقت او رابشناسند.(7)
خداوند, اولین اسمى که براى خود انتخاب نمود, آن را براى اولین جانشین و خلیفه پیامبرش پسندید. گویامى خواهد بفرماید: على بعد از پیامبر یکتا و بى همتا است . امیرالمؤمنین (ع)از چنان شأن و منزلتى برخوردار است که هیچ کس جز خدا و پیامبر اسلام نمى تواند او را بشناسد واو را آن گونه که هست مدح و ستایش نماید, چنان که پیامبر اسلام (ص)فرمود: «یا على ّ! ما عرف حق معرفته غیرى و غیرک و ما عرفک حق معرفتک غیر اللّه و غیرى ; اى على ! خدا را هیچ کس جز من و تو نتوانست آن گونه که باید شناخت بشناسد, چنان جز خدا و من هیچ کسى نتوانست تو رابشناسد, آن گونه که باید شناخت و حق تو است ».(8)
3- مفهوم فاطمه در لغت چیست و منظور خدا از انتخاب این نام چه بود؟
فاطم و فاطمه در لغت به کسى گفته مى شود که از چیزى جدا گشته و یا چیزى را از خود دور ساخته است (9) و(فطیم ) به زن شیردهى گفته مى شود که مدت شیردادنش تمام شده و بچه را از شیر گرفته است .(10)
روزى پیامبر اکرم (ص)از دخترش حضرت فاطمه پرسید: مى دانى که چرا نام فاطمه براى شما انتخاب شد؟على (ع)که در کنارش نشسته بود, از پیامبر اکرم (ص)خواست خودشان پاسخ این سؤال را بدهند. پیامبراکرم (ص)فرمود: علت انتخاب این اسم براى دخترم این بود که خداوند, فاطمه و فرزندان او را از آتش جهنم روز قیامت دورنگه داشته است .
محب الدین طبرى در کتاب (ذخایر العقبى) بعد از نقل روایت مذکور از ابن عساکر مى نویسد: این حدیث را امام على بن موسى الرضا(ع)از جدش پیامبر اکرم (ص)با مقدارى تفاوت چنین نقل کرده است : «اسم دخترم , فاطمه گذاشته شد, چون خداوند دخترم و فرزندانش و هر کسى که آنان (فاطمه و فرزندان و ذرّیّه او) را دوست بدارد, از آتش جهنم دور گردانیده است ».(11)
مرحوم طریحى در مجمع البحرین مى نویسد:«سُمیّت فاطمه بنت رسول اللّه (ص)لانّها فَطَمَتْ شیعتُها من النار, وفطم اعداؤها عن حبّها; فاطمه دختر رسول خدا, فاطمه نامیده شد.
4- قرآن در لغت چه مفهومى دارد و هدف از این نامگذارى چه بود؟
قرآن در اصل , مصدر (ریشه لغت قرأ) است به معنى خواندن .
مصدر گاهى به معنى مفعول است و گاهى به معنى فاعل , در صورت اوّل قرآن به معنى (مقرّو) یعنى کتابى خواندنى (12) است . کتابى که شایسته است انسان آن را بخواند و در معانى آن دقت و تدبّر نماید.
به بیان دیگر: میان همه کتاب هایى که در عالم هستى وجود دارد, تنها کتابى که به معناى حقیقى کلمه شایسته است مطالعه شود و باید آن را خواند و در آن اندیشه نمود, این کتاب است .
در صورت دوم : قرآن یعنى کتابى که جامع همهء حقایق هستى است (13) و هر آن چه که خیر و خوشبختى و سعادت بشر را تأمین و تضمین مى کند, در آن جمع شده است , چنان که خود قرآن مى فرماید: «و نزّلنا الکتاب تبیاناً لکل ّشى ».(14)
واژه قرآن هم اکنون اسم کتابى است که بر نبىّ مکرّم حضرت محمد(ص)نازل شده است و هم اکنون در دست مسلمانان است و قطعاً چون این کتاب خوانده مى شود, به این نام نامیده شده است .
اگر گفته شود خداوند در نام گذارى این کتاب مقدس هر دو معنا را لحاظ نموده ـ یکى سبب و دیگرى مسبب ـ سخنى به حقّ و صواب گفته شده است ; یعنى چون تنها کتابى که همه حقایق عالَم آفرینش در آن جمع شده و هر آن چه که صلاح و سعادت بشر را در دنیا و آخرت تأمین و تضمین مى کند, در آن فراهم آمده است . این کتاب آسمانى است . پس کتابى خواندنى است و باید آن را خواند و در آن تدبّر و تعقل نمود.
پی نوشت ها:
1.علامه امینی , فاطمة الزهرا, ص 45 محمد باقر مجلسی , بحار, ج 37 ص 47و ج 36 ص 245.
2.اقرب الموارد, سعید الخورى الشرتونى اللبنانى , ج 1 ص 228 مجمع البحرین , شیخ فخر الدین الطریحى , ج 1 ص 570 .
3.قلم (68) آیه 4.
4.خصّ لفظة احمد فیما بشّر به عیسى , تنبیهاً أنّه أحمد منه و من الذین قبله (مفردات الفاظ القرآن , ص 130.
5.فأوّل ما اختار لنفسه , العلىّ العظیم لانّه اعلى الاسماء کلّها, فمعناه الله و اسمه العلىّ العظیم , هو أوّل اسمائه لأنه علىٌّ على کل شى ٍ (محمد باقر مجلسى ,بحارالانوار, ج 4 ص 88.
6.مجمع البحرین , ج 2 ص 241.
7.راغب اصفهانى , مفردات الفاظ القرآن , ص 357.
8.محمد باقر مجلسى , بحارالانوار, ج 39 ص 84
9.اقرب الموارد, ج 2 ص 933.
10.مجمع البحرین , ج 4 ص 414
11.فاطمه الزهراء, گفتار علامه امینى , تنظیم چایچیان (حسان ), ص 79.
12.سید على اکبر قرشى , قاموس قرآن , ج 5 ص 262 المیزان , ج 2 ص 17 ترجمه مصباح یزدى .
13.همان.
14.نحل (16) آیه 89.
خداوند در قرآن می فرماید: " و إذا سئلک عبادی عنّی فإنّی قریب؛(1) پیامبر! هنگامی که بندگانم از تو دربارة من سؤال کنند، (به آنان ) بگو من نزدیکم؛ نزدیک تر از آنان به خودشان و نزدیک تر از شریان گردن ها شان".(2)
سپس می فرماید: "من دعای دعا کننده را به هنگامی که مرا می خواند، اجابت می کنم. بنابراین بندگان من باید دعوت مرا بپذیرند و به من ایمان آورند."
مفهوم دعا:
دعا به معنی " خواستن و درخواست نمودن" است. یکی از عواملی که انسان را در مسیر دعا و درخواست سوق می دهد، "احساس نیاز و نیازمندی" است. انسان وقتی گرسنگی یا تشنگی را احساس کرد، به سمت غذا و آب حرکت می کند. هر اندازه این احساس و دریافت درونی شدیدتر باشد، تحرک و تلاش برای دست یابی به آن افزون تر و انگیزه اش قوی تر می گردد.
منشأ پیدایش احساس نیاز، "معرفت و شناخت" است.
از سویی می دانیم شناخت صحیح و مطابق با واقع، آدمی را در مسیر هدف و مقصد قرار می دهد، ولی شناخت نادرست و تخیّلی او را بر اسب آرزوها و اوهام و تخیّلات سوار می کند.
استجابت دعا در شب قدر یا در غیر آن شرایط و آدابی دارد. امام صادق (ع) می فرماید: آداب دعا را مراعات کن و توجه کن چه کسی را می خوانی و چگونه می خوانی و برای چه می خوانی و عظمت و کبریائیت خدا را تصدیق نما و یقین داشته باش بر آن چه درون تو می گذرد و آن چه از حق و باطل در ضمیر تو نهفته است، آگاه است و راه های نجات و هلاکتت را بشناس. مبادا چیزی را از خدا بخواهی که می پنداری مایه نجات تو است، در حالی که باعث هلاکت و نابودی ات می شود، زیرا خدا می فرماید: "انسان در طلب و درخواست نیکی ها، شر و بدی را طلب می کند و انسان بسیار عجول است". پس تفکر کن چه می خواهی و برای چه می خواهی.
دعا این است که تمام وجودت اجابت پروردگار باشد. دلت در راه دیدن او آب شود و اختیار از کف دهی و به طور کلی ظاهر و باطن امور را به خدا تسلیم کنی.
پس اگر شرایط و آداب دعا را به جا نیاوردی، انتظار اجابت نداشته باش، زیرا خدا به اندرون ما و پنهانی ترین اشیا آگاه است.
چه بسا خدا را به چیزی خوانده ای که او خلافش را در تو می داند.
بدان که اگر خدا به ما دستور دعا کردن نداده بود و ما مخلصانه دعا می کردیم. با رحمت خود دعای ما را مستجاب می کرد. آیا می توان گفت: اکنون که اجابت دعا را برای کسانی که با شرایط، دعا می کنند، ضمانت کرده، اجابت نمی کند؟
سپس حضرت اضافه می کند: اگر شرایطی را که برایت گفتم، فراهم کردی و مخلصانه دعا خواندی، مژده می دهم تو را به یکی از این سه هدیه:
1ـ یا به زودی آن چه را از خدا خواستی ، به تو می دهد.
2ـ یا برای آخرت تو بیشتر از آن چه خواستی، ذخیر می کند.
3ـ و یا بلایی را از تو بر می گرداند و دور می سازد که اگر می رسید، تو راهلاک می کرد.(3)
باید توجه داشت به مضمون آیه "أمّن یجیب المظطرّ إذا دعاه و یکشف السوء ".(4) دعا به هنگام اضطرار و عقیم ماندن تمام تدبیرها و تلاش و کوشش ها انجام می گیرد، نه این که انسان بنشیند و پیوسته دعا کند و منتظر باشد از طریق دعا همة مشکلاتش برطرف گردد.
به بیان دیگر: دعا یک نوع خود آگاهی و بیداری دل و اندیشه و پیوند باطنی با مبدأ همه نیکی ها و قدرت ها برای فراهم شدن اسباب و عواملی است که از دائره قدرت انسان بیرون است. پس انسان باید با تدبیر و تلاش خویش به دنبال هدف حرکت کند و از خدا امداد و کمک طلب نماید. لذا عارفان بیدار دل با عنایت به پنج اصل دست به دعا بر می دارند:
1ـ اگر در اوج قدرت و توانایی همانند سلیمان پیامبر (ص) هم باشند، خود را موجودی مضطر و فقیری ناچیزی می بینند، چون خود را مالک حقیقی هیچ چیزی حتی نفس خویش نمی دانند و در هیچ زمینه ای احساس استغنا و استقلال نمی کنند و با بیان " هذا من فضل ربّی"(5) ، خود را در فقر مطلق می بینند.
2ـ به قدرت و منزلت کسی که قضای حاجت خویش را از او طلب می کنند، واقف و آگاه هستند.
3ـ آداب و شرایط و مقدمات و مقوّمات برآورده شدن حاجات و خواسته های شان را فراهم می سازند.
4ـ آسیب ها و آفت های مانع اجابت را برطرف ساخته یا ابزار و وسیله لازم آن را فراهم می سازند.
5ـ به ظرفیت و توان و استعداد های ذاتی و اکتسابی خویش توجه دارند و مطلوب خویش را با آن هماهنگ می سازند.
آیا دعا در سرنوشت انسان تأثیر دارد:
خداوند سرنوشت انسان را بر اساس رفتار و گفتار و نیّات او تقدیر می نماید. به بیان دیگر: سرنوشت انسان تحت تأثیر دو دسته عوامل مادی و معنوی تقدیر و تنظیم می گردد: یکی از عوامل معنوی مؤثر در سرنوشتانسان دعا است. امام صادق (ع) می فرماید: "دعا سرنوشت و قضا را بر می گرداند حتی اگر در مرحله حتمیت و قطعیت قرار گرفته باشد".(6)
پی نوشت ها:
1. بقره (2) آیه 186.
2. و نحن اقرب الیه من حبل الورید، ق (50) آیه 16.
3. مصباح الشریعه، ص 132، باب 62 ، به نقل از کتاب اخلاق ، سید عبدالله شبر، ترجمه محمد رضا جباران، ص 104.
4. نمل (27) آیه 62.
5. نمل (27) آیه 40.
6. محمد تقی مجلسی، بحارالانوار، ج 90، ص 295.
عبادات در قالبهای گوناگون، واسطههای فیض الهی اند. بشر توسط عبادت مستحق پاداش میگردد و به خاطر گناه سزاوار عذاب میشود.
خداوند دارای صفات کمال است و براساس صفات کمال، فیض او بر تمام موجودات هستی و از جمله انسان نازل میشود. یکی از صفات خداوند، رحمت است. چون هر یک از صفات الهی از طریق اسباب و واسطه سرازیر میشود، صفت رحمت او نیز از راههای خاص بر انسان و موجودات نازل میشود. شب قدر یکی از مجاری فیض رحمت الهی است. در این شب خداوند رحمت خود را بر بندگان جاری نموده است، همان گونه که در بسیاری اوقات دیگر مانند ماه مبارک رمضان، اعیاد و روزهای خاصی که به عنوان "ایام الله" ذکر میشوند، رحمت بی شمار نازل میشود و یا توبه و وجود پیامبران و امامان معصوم، مجاری فیض و رحمت الهی شناخته میشوند.
خدا بنا به حکمت و مصلحت و از همه مهمتر لطف خود هر ساله چنین شبی را در مسیر انسانها قرار داد تا به خود آیند و فرصت توبه کردن و جبران گناهان را داشته باشد.
انسان میتواند با یک عبادت خالص و توبه نصوح به درگاه الهی، تمام گناهان خود را محو نماید، همان گونه که با یک گناه میتواند تمام اعمال خیر را از بین ببرد. این اختصاص به شب خاصی ندارد، به همین خاطر در روایات ما در موارد دیگر مشابه این اثر بیان شده، اما همان گونه که گفتیم، شب قدر، شب رحمت خاص خداوند است. ویژگیهای که شب قدر دارد، شبهای دیگر ندارد، مانند نزول فرشتگان رحمت و "روح" (که فرشته بزرگ و با عظمت الهی دانسته شده است). همچنین برتری آن بر هزار ماه. به واسطه این ویژگیها، اعمال انسان در این شب از عظمت خاصی برخوردار میشود.
از طرف دیگر چون رحمت الهی بی پایان است، کسی که متصل به آن شود، از فواید و برکات آن برخوردار میشود. یکی از فواید آن محو تمام گناهان است، چرا که رحمت نامتناهی و بی پایان میتواند گناهان انسان را که مطمئناً به اندازه رحمت خداوند نیست، از بین ببرد، اما چگونه انسان خالصانه بتواند با دریای بیپایان فیض رحمت الهی متصل شود. امور معنوی که با روح انسان اتصال یابد، چنین خاصیت شگرفی دارد.
البته آن گونه نیست که شب قدر معلوم نباشد، زیرا طبق آیات و روایات و گفتار بزرگان شب بیست و سوم به واقع نزدیک تر است.
اگر معینش نکردهاند، به منظور تعظیم امر آن بوده است.
از امام صادق روایت شده: تقدیر در نوزدهم و ابرام (محکم کردن) در بیست و یک و امضا در شب بیست و سوم است.(1)
در عین حال مشخص نبودن این شب به طور کامل میتواند رحمت و لطف دیگری از خداوند باشد که انسان بتواند در سه شب با خداوند ارتباط برقرار کرده و راز و نیاز کند و از دریای رحمت الهی هر چه بیشتر بهرهمند باشد یا اگر در یک شب نتوانست رابطه حقیقی را برقرار کند، مأیوس نباشد و در شبهای بعد جبران نماید، و یا این که در شبهای اوّل، مقدمات ارتباط واقعی و حقیقی را با خداوند برقرار کرده و در شب آخر متصل به دریای با عظمت و بیکران و فیض الهی شود. در هر حال از هر طرف که نگاه کنیم، جز رحمت و لطف خداوند نیست.
بسیاری معتقدند مخفی بودن شب قدر میان شبهای سال یا در میان شبهای ماه مبارک رمضانبرای این است که مردم به همه این شبها اهمیت دهند، همانگونه که خداوند رضای خود را در میان انواعطاعات پنهان کرده، تا مردم به همه طاعات روی آورند و غضبش را میان معاصی پنهان کرده، تا از همهبپرهیزند. دوستانش را میان مردم مخفی کرده، تا همه را احترام کنند.
اجابت را میان دعاها پنهان کرده، تا بههمه دعاها روی آورند. اسم اعظم را میان اسمهایش مخفی ساخته تا همه را بزرگ دارند و وقت مرگ را مخفیساخته، تا در همه حال آماده باشند.(2)
پی نوشت ها:
1 . ترجمه تفسیر المیزان، ج 20، ص 769.
2 . تفسیر نمونه، ج 27، ص 190.